طبيعت مونس من
تقديم به تو انسان خوب و با صفا كه از ابتدا تا انتها زندگي با طبيعت خواهي بود پس قدر آن را بدان
در زندگي من بهترين ياور و مونس طبيعت مي باشد، طبيعتي كه به تمام سبزه زارها و گُل هايش، باغ و بوستان و چشمه ها و با كوهسارانش اُنس و الفت گرفته ام.
صداقت و حقيقتي كه در طبيعت وجود دارد هيچ جاي ديگر وجود ندارد. هر زمان با غم و اندوه مواجه شوم در تنهايي روزگار با گُل ها صحبت مي كنم.
آنها هم با من احساس همدردي مي كنند و يا عطر و بوي خوش و رنگ زيبا و لطافت خاص الهام گرفته از خدا، باعث تسكين آلام من مي شوند.
من خدا را در گُل هاي زيبا حس مي كنم و آنجاست كه به درگاه خالق هستي جهان و معبود خويش شكر گزاري مي كنم.
در طبيعت خدا، وقتي بلبلان تنهايي مرا حس مي كنند در كنار گُل ها نغمه هاي دوستي سر مي دهند و پروانه ها از بس گرد شمع روزگار پواز كرده اند خسته زمانه شده و ترجيح داده اند بجاي گرد شمع ، اطراف گُل ها پرواز كنند. به ديدار گُل ها مي روم مقداري آب و غذا همراه خود مي برم و در كنار گُل رُزي كه همدم و مونس من است مي نشينم و موقع غذا خوردن برسم ادب و احترام و دوستي مقداري آب به او مي دهم.
همچنين غذاي خود را در سفره يكرنگي ها و مهر و محبت و عاطفه ها با پرندگان زيبا، كه رنگ پرو بال نماد دوستي ها مي باشد تقسيم و باقيمانده آن برسم شكرگزاري نعمت هاي الهي مقابل لانه مورچه هاي خدا قرار مي دهم و آنان با زحمت روزانه اندوخته يا محتاج زندگي خود را تامين مي كنند و حتي مواظب هستم كه مبادا مورچه بي گناه زير پاي من جان خود را از دست بدهد.
و در طبيعت با خارها هم دوست هستم اگر از طرف من به آن ها صدمه اي نرسد هرگز از طرف آن ها به من آسيبي نخواهد رسيد!!
و به پاس وحدت و دوستي و برسم وفاداري، در فصل بهاران گُل هاي مهرباني و محبت شكوفا مي كنند تا ما بدانيم هر خاري گُلي و هر گُلي خاري دارد و از محبت از دل خار، گُلهاي دوستي مي رويد.
و شبانگاهان هم اگر اندك و لحظه اي سر خود به رسم شكر گزاري بالا برده و به آسمان آبي عشق و دوستي نظاره گر شويم.
آنجاست كه به عظمت خالق در بي نهايت عالم پي برده و بايد سجده عبادت سر تسليم فرو بُرده و هر لحظه شكرگزار نعمات خدا باشيم.
اين همه كرات و منظومه ها و كهكشان ها، خورشيد، ستارگان و ماه تابان و آن بي نهايت ها كه از استدراك و فكر بندگان عاجز مي باشد.
همه اين ها نمايانگر عظمت خالق هستي بوده و وقتي با تأمل و تفكر در وسعت افق فكري يك بنده خدا انديشه نمائيد متوجه مي شويم به چه ظرافت خاص و زيبا، با نظم و ترتيب و سيارات و بقيه «ما في السماوات» در فواصل و ميزان معين شده و هر يك در مدار چرخه حيات خود در گردش و براي موجودات عالم هستي، اعم از جماد و نبات و حيوان با تكرار شبانه روز و فصول سال ادامه حيات در عالم هستي امكان پذير مي سازد.
و شب ها در آسمان هستي، وقتي به آن ستاره هاي درخشان و ماه تابان و آن درخشش زيباي عالم هستي نظاره گر هستيم و روزها آن خورشيد درخشان با فواصل مشخص شده ادامه حيات را با آب و هواي مطبوع در عالم براي بندگان امكان پذير مي سازد.
حتي براي لحظه اي كه در قيد حيات و از اين نعمت بهره مند هستيم بايد شكرگزاري پروردگار يكتا و شاعر زيبايي هاي عالم باشيم.
با طبيعت خدا آشتي كنيم
بايد از طبيعت خدا خوب نگهداري كنيم
تو باغچه ها بذر محبت پاشيد
با طبيعت وفادار باشيم.
